حنانه جون حنانه جون ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

ღღ یکی یدونه مامان و بابا ღღ

غذای کمکی

دختر گلم4 ماه و 18 روزگی با بابایی بریمت پیش دکترت دکترتم برای اینکه بهتر وزن بگیری و چون توی بیداری شیر نمیخوردی گفت که میتونیم غذای کمکی برات شروع کنیم اول فرنی و الانم حریره بادام میخوری دیروز برات پوره هویج درست کردم اما مزشو دوست نداشتی عزیزدلم امیدوارم که توپولی بشی قربونت برم اینم عکس خوشگل از وقتی که فرنی می خوری ...
28 آبان 1392

سینه خیز

دخمل گلم 5 ماه 2 روز ت بود که تونستی برای اولین بار سینه خیز بری یه پیاله جلوت بود که باهاش برات آب آورده بودم آبتو که خوردی گذاشتم باهاش بازی کنی که یه دفعه دیدم سینه خیز رفتی و گرفتیش قربونت برم کلی برات ذوق کردم البته سینه خیز و چهار دست و پا رو با هم قاطی کردی و چار دستو پا میشی و بعدش میپری مامان قربونت بره خیلی عاشقتم خیلی دوست دارم  انشاالله همیشه صحیح سلامت باشی گلم بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسس ...
24 آبان 1392

دعا برای امیر حسین

امیر حسین پسر پسر عموم هست که 1 سالشه  دکترا میگن قلبش مشکل  داره و باید عمل بشه از خدا میخوام به حق علی اصغر امام حسین که همین روزا شفاش بده از دوستان وبلاگی خواهش میکنم براش دعا کنین ...
19 آبان 1392

5ماهگی دخترکم

.: hannanejoon تا این لحظه ، 5 ماه و 0 روز و 11 ساعت و 23 دقیقه و 0 ثانیه سن دارد :.  5 ماهگیت مبارک تو همین روزای عزیز برات دعا میکنم همیشه سالم سلامت باشی و پیرو حضرت زینب و حضرت فاطمه باشی گل خوشگلم   ...
19 آبان 1392

احوالات دخملی در ماه چهارم

4 ماهگیت رفتیم تا 12 روز موندیم خونه پدر جون اینا خیلی خوش گذشت این دو تا عکسم مال اون موقست   مامان فدای خنده هات بشه انشاالله همیشه بخندی قربونت برم اینم لباسی که همسایه مامان جونی برای سیسمونیت بافته خیلی دوسش دارم البته هنوز هوا اونقدر سرد نیست همینطوری تنت کردم که عکس بگیرم     عزیز دلم 4 ماهگیت خیلی سخت گذشت تا جایی که یادمه برات تعریف میکم  اول اینکه من مریض شدم و دکتر گفت تا سه روز شیر ندم بهت و بریزمش دور بابا هم زنگ زد به دکترت پرسید که چه شیر خشکی بهت بدیم و شیر خشک نان 1 برات گرفتیم تا این سه روز بخوری شیر خشک همانا گریه های وحشتناک شما همان...
19 آبان 1392

3 ماهگیت مبارک

ماهگیت مبارک دختر خوشگلم امروز سه ماهه شدی قربونت برم دقیق امروز برای اولین بار دمر شدیولی خوب بلد نیستی دستتو در بیاری سریع گریه میکنی این چند روزه یه مشکلی داشتم که میام توضیح میدم الانم زیاد نمیتونم بشینم فقط اومدم تولد سه ماهگیتو تبریک بگم قربونت برممممممممممممممم ...
19 آبان 1392
1